چرندیات پستمدرن؛ سوءاستفاده روشنفکران پستمدرن از علم عنوان کتابی است از آلن سوکال و ژان بریکمون که در مورد سوءاستفاده برخی روشنفکران و فیلسوفان پستمدرن از مفاهیم و نظریههای علمی برای نوگرانمایی یا بالاتر نشان دادن بار علمی نظریات و مقالات خود صحبت میکند.
این کتاب در سال ۱۹۹۷ میلادی به زبان فرانسه و سپس در سال ۱۹۹۸ به زبان انگلیسی به چاپ رسید.ترجمه فارسی این کتاب نیز در سال ۱۳۸۴ به ترجمه عرفان ثابتی و توسط انتشارات ققنوس چاپ و منتشر شدهاست.
کتاب «چرنديات پست مدرن»، بنابه اظهارنظر نويسندگانش طوفان کوچکي در برخي حلقههاي روشنفکري به پا کرده است. آنها نشان دادهاند که «فلسفه فرانسهي مدرن پر از مهملات قديمي است» ولي جالب است بدانيد که نويسندگان کتاب مدعي هستند روشنفکران مشهوري از قبيل لاکان، کريستوا، ايريگاري و بودريار بطور مکرر از مفاهيم و واژگان علمي سوءاستفاده کردهاند يا ايدههاي علمي را کاملاً خارج از بافت و زمينه خود به کار بردهاند و هيچ گونه دليلي هم براي اين کار نياوردهاند. نظر شما چيست؟ آيا به راستي آنها ميتوانند اين موضوع را ثابت کنند. اين کتاب در واقع دو اثر مجزا – ولي مرتبط – در يک جلد است که به پيچاندن مطلب، استفاده از زبان عمداً مبهم، فکر آشفته و پريشان و سوءاستفاده از مفاهيم علمي ميپردازد.
خرید کتاب چرندیات پست مدرن
جستجوی کتاب چرندیات پست مدرن در گودریدز
معرفی کتاب چرندیات پست مدرن از نگاه کاربران
Impostures Intellectuelles = Fashionable Nonsense: Postmodern Intellectuals Abuse of Science, c2003, Alan Sokal, Jean Bricmont
Fashionable Nonsense: Postmodern Intellectuals Abuse of Science (French: Impostures Intellectuelles), published in the UK as Intellectual Impostures, is a book by physicists Alan Sokal and Jean Bricmont. Sokal is best known for the Sokal Affair, in which he submitted a deliberately absurd article to Social Text, a critical theory journal, and was able to get it published.
تاریخ نخستین خوانش: روز یازدهم ماه اکتبر سال 2009 میلادی
عنوان: چرندیات پست مدرن؛ نویسنده: آلن سوکال؛ ژان بریکمون؛ مترجم: عرفان ثابتی؛ تهران، ققنوس، چاپ دوم 1387؛ در 399 ص؛ شابک: 9789643116149؛ چاپ سوم 1392؛ کتابنامه، نمایه، موضو, سوء استفاده روشنفکران پست مدرن از علم؛ سده 21 م
کتاب «چرندیات پست مدرن»، بنابه اظهارنظر نویسندگانش طوفان کوچکی در برخی حلقه های روشنفکری به پا کرده است. آنها نشان داده اند که «فلسفه فرانسه ی مدرن پر از مهملات قدیمی است» ولی جالب است بدانید که نویسندگان کتاب مدعی هستند، روشنفکران مشهوری از قبیل: لاکان، کریستوا، ایریگاری، و بودریار، بطور مکرر از مفاهیم و واژگان علمی سوء استفاده کرده اند، یا ایده های علمی را کاملاً خارج از بافت، و زمینه ی خود به کار برده اند، و هیچگونه برهانی هم برای کار خود نیاورده اند. نظر شما چیست؟ آیا به راستی آنها میتوانند این موضوع را ثابت کنند. این کتاب در واقع دو اثر مجزا – ولی مرتبط – در یک جلد است، که به پیچاندن مطلب، استفاده از زبانِ عمداً مبهم، فکر آشفته و پریشان، و سوء استفاده از مفاهیم علمی میپردازد. ا. شربیانی
مشاهده لینک اصلی
«چرندیاتِ پستمدرن»؛ یک سرکاریِ درست و حسابی.
داستانِ این کتاب با یک حقه آغاز شد. حقهای که جامعهیِ هدفِ آن بخشهایِ وسیعی از علومِ اجتماعی و علومِ انسانی بود که فلسفهیِ «پستمدرنیسم» را دنبال میکردند. جریانِ فکری که مشخصهیِ آن طرد کمابیش صریحِ عقلانیتِ عصرِ روشنگری، جداییِ گفتمانهایِ نظری از هر گونه آزمونِ تجربی، و نوعی نسبیتگراییِ شناختاری است که نهایتاً علم را چیزی جز نوعی «روایت»، نوعی «اسطوره» یا نوعی برساختهیِ اجتماعی نمیداند.
حالا فرض کنید که شما روشنفکرِ دغلبازی هستید که حرفِ خاصی برای گفتن ندارید ولی تمایلِ زیادی به موفقیت در زندگیِ آکادمیک دارید و دوست دارید سطورِ کتابهایِتان هایلایت شود و نوچهها دنبالتان بیفتند و مریدانی، که به شما ایمان داشته باشند مانندِ مؤمنانی که به متونِ مقدس ایمان میورزند. شما که محتوایی برای عرضه ندارید به ناچار فرمی را بهکار میگیرید که یاوه بودن آثارتان به این راحتیها فاش نشود، ناگفته پیداست که زبانِ روشن و شفاف، زود مشتتان را باز میکند.
آلن سوکال و همکارش ژان بریکمون، طیِ تحقیقی چند ساله به فکرِ افشایِ این دغلکاریِ گسترده افتادند، به این شکل که سال ۱۹۹۶ سوکال به مجلهی Social Text مقالهای تحویل میدهد از نوع همین کارهایی که در سالهایِ اخیر رواج داشتهاند، مقالهای سرشار از حرفهایِ بیربط و مغالطههایِ آشکار. عنوانِ مقاله «تجاوز از حدود: به سویِ تأویلی متحولکننده از گرانشِ کوانتومی» است. طیِ این مقاله صریحاً اعلام میشود که «واقعیتِ فیزیکی، درست به اندازهیِ واقعیتِ اجتماعی، در اصل نوعی برساختهیِ اجتماعی و زبانی است» و در ادامه به طرز شگفتآوری به این نتیجه میرسد که «اعدادِ پی و جی -ثابتِ جهانیِ گرانش- که پیش از این ثابت و جهانشمول بهشمار میرفتند، اکنون به طورِ قطعی تاریخمند بهشمار میروند و ناظرِ قانونی به طرز مهلکی هرگونه مرکزی را از دست میدهد و از هر نوع پیوندِ معرفتشناختی با یک نقطهی زمان-مکان میگسلد، نقطهای که دیگر نمیتوان آن را فقط به کمکِ هندسه تعیین کرد.» و مابقیِ مقاله نیز به همین ترتیب پیش میرود. در عین ناباوریِ اولیه، نقیضهیِ سوکال در ژورنال چاپ میشود، آن هم در شمارهیِ ویژه، که قرار بود به اثباتِ نادرستیِ انتقاداتِ دانشمندان از پستمدرنیسم بپردازد. بهتر از این ممکن نمیشد. وی بلافاصله حقهاش را برملا کرد و دیگران را از نیتاش مطلع ساخت. سیلی از واکنشهایِ مختلف به این اقدامِ هجوآمیز راه افتاد. چند روزنامهیِ مهم این اتفاق را رصد کردند و هجمهای از انتقادات به سراغاش آمد، اما سوکال چه کرد؟ و آیا اساساً آیا این هیاهو قرار بود چیزی را نفی یا اثبات کند؟ سوکال بر این بود که: این، نویسندگانِ هدفِ فریب هستند که در آثارِ پرطمطراقِ خود، در انتهایِ هر جمله و یا حتی هر کلمه، انتظارِ تشویق را میکشند، و اگر او به آثار و روشِ آنها چنین عریان تاخته، نباید شیوهیِ ناستودهی همانها را در پی گیرد. پس اینبار مصممتر از قبل و به همکاریِ ژان بریکمون مجموعهیِ بیشتری از برخوردهایِ این نویسندگان با علوم طبیعی را گردآوری کرد و در محافلِ تخصصی منتشر کرد، بسیاری از دانشمندان از این حجمِ مغالطه به واکنشی ترکیبی از خنده-هراس رسیدند. این دو اما لازم دیدند که باید در کتابی با زبانی معمولی اما شفاف و دقیق توضیح دهند که چرا عباراتِ جمعآوریشده یاوه هستند و در عینِ حال معتبـر. و این جملات بیمعنی که بین خطاهایِ فاحش و لفاظیهایِ میانتهی در نوسانند، طیِ چه فرآیندی به این حد از مقبولیت در جوامع دانشگاهی رسیدهاند؟ کل کتاب بررسیِ موردی و مصداقیِ این مسائل است.
ذکرِ یک نکته ضروری به نظر میرسد: شکی در این نیست که در جهان افکاری هم هستند که واقعاً دشوار و عمیقند و سخت بشود آنها را با زبانی قابلِ فهم توضیح داد، اما از این طرف هم شکی نیست که شیادان همیشه و در عرصههای مختلف، فرمهایی به منظورِ پوشاندنِ جهل و صداقتِ فکری ابداع و استفاده کردهاند. حالا سوال اینجاست که تفاوتِ این دو مقوله را از کجا بفهمیم؟ از کجا بفهمیم که یک پیچیدگی، ارجینال است و به هرحال در جهانِ خودش جای دارد؟ و آن دیگری لباسِ پادشاه است؟ خیلی خوب؛ کلیگویی آفَتِ ذهن است، سوکال و بریکمون فیزیکدان هستند، دقیقاً میدانند که چه میگویند و در موردِ چه امری قضاوت کردهاند. درجایی از کتاب متخصصانِ دیگر زمینههایِ علوم و فناوری را به کاری مشابهِ آنچه در این کتاب کردهاند، دعوت میکنند. البته گفتنیست جداً در مواردی از آثارِ این مشاهیر حتی نیازی به فیزیکدان بودن هم نیست تا قوامِ استدلالها -اگر بشود نامش را استدلال گذاشت- سنجیده شود اما خوشبختانه سوکال و بریکمون را داریم تا مواردِ پرتعدادی از این دست سوءاستفادهها و چراییِ غلط بودن این قبیل گزارهها را برایِمان روشن کنند.
البته برآنم که کارِ ساینتیست @حال آوردنِ جگرِ موافقان و کباب کردنِ آنِ دیگران نیست@ :v اما زدنِ شیرجهای دقیق و ظریف، بدونِ دورخیز -تخصص- شدنی نیست و وارد شدنِ بدونِ زمینه به این حیطهها همانا و سقوطی در سطح همان. ارتفاع گرفتن و فیگورِ صحیح اما منجر به شیرجهای ماهرانه و تاریخی خواهد شد. چنان که اینبار اسبِ تروایِ سوکال و بریکمون خوب تاخته است.
مایههایِ حقیقت در همان پروسهیِ بهچاپرسیدن نوشتهیِ سوکال نهفته است، مقالهیِ سوکال نقیضهای بود بر پایهیِ نقلقولها و آثارِ روشنفکرانِ برجستهیِ فرانسوی دربابِ تعابیر ضمنی و ظاهریِ آنها از علوم طبیعی و ریاضی. کارِ بزرگِ سوکال و همکارش اما تکهدوزیِ شیطنتآمیزِ این نقلِقولها به هم بود. درواقع ویراستارانِ مجلهیِ «سوشال تکست» قاعدتاً درابتدا خیلی خوشحال شدهاند وقتی چنین مقالهای به منظورِ چاپ به آنها سپرده شده، گو که از زبان خودِ آنها باشد، و دقیقاً همان حرفهایی بوده که همیشه دوست داشتهاند بشنوند، اما غافل بودند از خدعهای که در راه بود به منظورِ ضربه زدن به جریان فکریِ مطبوع آن هم دقیق و خیلی تمیز. اقدامی به منظورِ رسوا کردن تمایز بینِ داوریهایِ ناظر به امورِ واقع با دیگر مراتبِ داوری. (ارزشی، فلسفی، سیاسی،...). مقالهیِ سوکال اگر قبل از چاپ به هر فیزیکدانِ معمولی هم داده میشد احتمالِ چاپ شدن آن صفر بود اما چون بر ایدئولوژیِ ویراستاران صحه گذاشت منتشر شد و هجویهیِ آلن سوکال مثلِ جاسوسی رفت و مأموریتش را به نحوِ احسن انجام داد و سپس رسانهای شد.
در بررسیِ این خَلطِ دیسیپلینهایِ گوناگون باهم -علومِ طبیعی/ علومِ انسانی (فیالمثل)- شواهد بهعنوانِ واقعیتِ بیرونی، موجهترین جایگاهِ داوری را دارا هستند. به همین سبب، ابهام و توو-خالی بودنِ گزارههایِ این دست «همهچیزدانها» بهتر و بیشتر از هرکجا در همنشینی با مباحثِ علمی مشخص میشود. عبارتِ معروفیست جملهیِ زیر:
Tell a lie once! and all your truths become questionable.
به این برداشت که وقتی این روشنفکران در علمی به اتقانِ ریاضی، چنین استدلالاتِ مشعشعی -که در کتاب موجود است- از خود صادر کردهاند، چطور ممکن است به بقیهیِ استدلالاتِشان شک نکرد؟ نقلِقولهایِ عجیب و غریب فراوان در کتاب آمده: اینکه دلیلِ پیشرفتِ مکانیکِ جامدات نسبت به سیالات، ماهیتِ مردانه داشتنِ جامدات هست. یا فرمولِ sexuation ِ لاکان. یا نفهمیدنِ فرقِ اعدادِ گنگ با موهومی. یا ایریگاری که E=mc^2 را معادلهای با ماهیتِ جنسیتی میداند... و مزخرفاتِ دیگر. کتاب را که بخوانید اصلاً در پارهای از موارد شک میکنید که مسعودِ فراستی این حرفها را گفته و مشهور شده یا کسانی چون: لاکان، کریستوا، ایریگاری، لاتور، بودریار، دلوز، گوتاری،... .
کتابِ «چرندیاتِ پستمدرن» با نام اصلی Intellectual Impostures سال ۸۴ توسط انتشارات ققنوس و با ترجمهیِ عرفان ثابتی منتشر شد، بعد از مدتی کتاب نایاب شد تا اینکه پارسال تجدیدِ چاپ شد. در نوعِ خود بسیار برانگیزانندهست که در اِشِلی متفاوت، فرقهای از خِیلِ انبوهِ حملهکنندگان به عقلانیت را، به تصویر میکشد. هرچه نوشتم کم است.
مطالعهیِ این کتاب شدیداً پیشنهاد میشود.:)
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب چرندیات پست مدرن
این کتاب در سال ۱۹۹۷ میلادی به زبان فرانسه و سپس در سال ۱۹۹۸ به زبان انگلیسی به چاپ رسید.ترجمه فارسی این کتاب نیز در سال ۱۳۸۴ به ترجمه عرفان ثابتی و توسط انتشارات ققنوس چاپ و منتشر شدهاست.
کتاب «چرنديات پست مدرن»، بنابه اظهارنظر نويسندگانش طوفان کوچکي در برخي حلقههاي روشنفکري به پا کرده است. آنها نشان دادهاند که «فلسفه فرانسهي مدرن پر از مهملات قديمي است» ولي جالب است بدانيد که نويسندگان کتاب مدعي هستند روشنفکران مشهوري از قبيل لاکان، کريستوا، ايريگاري و بودريار بطور مکرر از مفاهيم و واژگان علمي سوءاستفاده کردهاند يا ايدههاي علمي را کاملاً خارج از بافت و زمينه خود به کار بردهاند و هيچ گونه دليلي هم براي اين کار نياوردهاند. نظر شما چيست؟ آيا به راستي آنها ميتوانند اين موضوع را ثابت کنند. اين کتاب در واقع دو اثر مجزا – ولي مرتبط – در يک جلد است که به پيچاندن مطلب، استفاده از زبان عمداً مبهم، فکر آشفته و پريشان و سوءاستفاده از مفاهيم علمي ميپردازد.
خرید کتاب چرندیات پست مدرن
جستجوی کتاب چرندیات پست مدرن در گودریدز
Fashionable Nonsense: Postmodern Intellectuals Abuse of Science (French: Impostures Intellectuelles), published in the UK as Intellectual Impostures, is a book by physicists Alan Sokal and Jean Bricmont. Sokal is best known for the Sokal Affair, in which he submitted a deliberately absurd article to Social Text, a critical theory journal, and was able to get it published.
تاریخ نخستین خوانش: روز یازدهم ماه اکتبر سال 2009 میلادی
عنوان: چرندیات پست مدرن؛ نویسنده: آلن سوکال؛ ژان بریکمون؛ مترجم: عرفان ثابتی؛ تهران، ققنوس، چاپ دوم 1387؛ در 399 ص؛ شابک: 9789643116149؛ چاپ سوم 1392؛ کتابنامه، نمایه، موضو, سوء استفاده روشنفکران پست مدرن از علم؛ سده 21 م
کتاب «چرندیات پست مدرن»، بنابه اظهارنظر نویسندگانش طوفان کوچکی در برخی حلقه های روشنفکری به پا کرده است. آنها نشان داده اند که «فلسفه فرانسه ی مدرن پر از مهملات قدیمی است» ولی جالب است بدانید که نویسندگان کتاب مدعی هستند، روشنفکران مشهوری از قبیل: لاکان، کریستوا، ایریگاری، و بودریار، بطور مکرر از مفاهیم و واژگان علمی سوء استفاده کرده اند، یا ایده های علمی را کاملاً خارج از بافت، و زمینه ی خود به کار برده اند، و هیچگونه برهانی هم برای کار خود نیاورده اند. نظر شما چیست؟ آیا به راستی آنها میتوانند این موضوع را ثابت کنند. این کتاب در واقع دو اثر مجزا – ولی مرتبط – در یک جلد است، که به پیچاندن مطلب، استفاده از زبانِ عمداً مبهم، فکر آشفته و پریشان، و سوء استفاده از مفاهیم علمی میپردازد. ا. شربیانی
مشاهده لینک اصلی
«چرندیاتِ پستمدرن»؛ یک سرکاریِ درست و حسابی.
داستانِ این کتاب با یک حقه آغاز شد. حقهای که جامعهیِ هدفِ آن بخشهایِ وسیعی از علومِ اجتماعی و علومِ انسانی بود که فلسفهیِ «پستمدرنیسم» را دنبال میکردند. جریانِ فکری که مشخصهیِ آن طرد کمابیش صریحِ عقلانیتِ عصرِ روشنگری، جداییِ گفتمانهایِ نظری از هر گونه آزمونِ تجربی، و نوعی نسبیتگراییِ شناختاری است که نهایتاً علم را چیزی جز نوعی «روایت»، نوعی «اسطوره» یا نوعی برساختهیِ اجتماعی نمیداند.
حالا فرض کنید که شما روشنفکرِ دغلبازی هستید که حرفِ خاصی برای گفتن ندارید ولی تمایلِ زیادی به موفقیت در زندگیِ آکادمیک دارید و دوست دارید سطورِ کتابهایِتان هایلایت شود و نوچهها دنبالتان بیفتند و مریدانی، که به شما ایمان داشته باشند مانندِ مؤمنانی که به متونِ مقدس ایمان میورزند. شما که محتوایی برای عرضه ندارید به ناچار فرمی را بهکار میگیرید که یاوه بودن آثارتان به این راحتیها فاش نشود، ناگفته پیداست که زبانِ روشن و شفاف، زود مشتتان را باز میکند.
آلن سوکال و همکارش ژان بریکمون، طیِ تحقیقی چند ساله به فکرِ افشایِ این دغلکاریِ گسترده افتادند، به این شکل که سال ۱۹۹۶ سوکال به مجلهی Social Text مقالهای تحویل میدهد از نوع همین کارهایی که در سالهایِ اخیر رواج داشتهاند، مقالهای سرشار از حرفهایِ بیربط و مغالطههایِ آشکار. عنوانِ مقاله «تجاوز از حدود: به سویِ تأویلی متحولکننده از گرانشِ کوانتومی» است. طیِ این مقاله صریحاً اعلام میشود که «واقعیتِ فیزیکی، درست به اندازهیِ واقعیتِ اجتماعی، در اصل نوعی برساختهیِ اجتماعی و زبانی است» و در ادامه به طرز شگفتآوری به این نتیجه میرسد که «اعدادِ پی و جی -ثابتِ جهانیِ گرانش- که پیش از این ثابت و جهانشمول بهشمار میرفتند، اکنون به طورِ قطعی تاریخمند بهشمار میروند و ناظرِ قانونی به طرز مهلکی هرگونه مرکزی را از دست میدهد و از هر نوع پیوندِ معرفتشناختی با یک نقطهی زمان-مکان میگسلد، نقطهای که دیگر نمیتوان آن را فقط به کمکِ هندسه تعیین کرد.» و مابقیِ مقاله نیز به همین ترتیب پیش میرود. در عین ناباوریِ اولیه، نقیضهیِ سوکال در ژورنال چاپ میشود، آن هم در شمارهیِ ویژه، که قرار بود به اثباتِ نادرستیِ انتقاداتِ دانشمندان از پستمدرنیسم بپردازد. بهتر از این ممکن نمیشد. وی بلافاصله حقهاش را برملا کرد و دیگران را از نیتاش مطلع ساخت. سیلی از واکنشهایِ مختلف به این اقدامِ هجوآمیز راه افتاد. چند روزنامهیِ مهم این اتفاق را رصد کردند و هجمهای از انتقادات به سراغاش آمد، اما سوکال چه کرد؟ و آیا اساساً آیا این هیاهو قرار بود چیزی را نفی یا اثبات کند؟ سوکال بر این بود که: این، نویسندگانِ هدفِ فریب هستند که در آثارِ پرطمطراقِ خود، در انتهایِ هر جمله و یا حتی هر کلمه، انتظارِ تشویق را میکشند، و اگر او به آثار و روشِ آنها چنین عریان تاخته، نباید شیوهیِ ناستودهی همانها را در پی گیرد. پس اینبار مصممتر از قبل و به همکاریِ ژان بریکمون مجموعهیِ بیشتری از برخوردهایِ این نویسندگان با علوم طبیعی را گردآوری کرد و در محافلِ تخصصی منتشر کرد، بسیاری از دانشمندان از این حجمِ مغالطه به واکنشی ترکیبی از خنده-هراس رسیدند. این دو اما لازم دیدند که باید در کتابی با زبانی معمولی اما شفاف و دقیق توضیح دهند که چرا عباراتِ جمعآوریشده یاوه هستند و در عینِ حال معتبـر. و این جملات بیمعنی که بین خطاهایِ فاحش و لفاظیهایِ میانتهی در نوسانند، طیِ چه فرآیندی به این حد از مقبولیت در جوامع دانشگاهی رسیدهاند؟ کل کتاب بررسیِ موردی و مصداقیِ این مسائل است.
ذکرِ یک نکته ضروری به نظر میرسد: شکی در این نیست که در جهان افکاری هم هستند که واقعاً دشوار و عمیقند و سخت بشود آنها را با زبانی قابلِ فهم توضیح داد، اما از این طرف هم شکی نیست که شیادان همیشه و در عرصههای مختلف، فرمهایی به منظورِ پوشاندنِ جهل و صداقتِ فکری ابداع و استفاده کردهاند. حالا سوال اینجاست که تفاوتِ این دو مقوله را از کجا بفهمیم؟ از کجا بفهمیم که یک پیچیدگی، ارجینال است و به هرحال در جهانِ خودش جای دارد؟ و آن دیگری لباسِ پادشاه است؟ خیلی خوب؛ کلیگویی آفَتِ ذهن است، سوکال و بریکمون فیزیکدان هستند، دقیقاً میدانند که چه میگویند و در موردِ چه امری قضاوت کردهاند. درجایی از کتاب متخصصانِ دیگر زمینههایِ علوم و فناوری را به کاری مشابهِ آنچه در این کتاب کردهاند، دعوت میکنند. البته گفتنیست جداً در مواردی از آثارِ این مشاهیر حتی نیازی به فیزیکدان بودن هم نیست تا قوامِ استدلالها -اگر بشود نامش را استدلال گذاشت- سنجیده شود اما خوشبختانه سوکال و بریکمون را داریم تا مواردِ پرتعدادی از این دست سوءاستفادهها و چراییِ غلط بودن این قبیل گزارهها را برایِمان روشن کنند.
البته برآنم که کارِ ساینتیست @حال آوردنِ جگرِ موافقان و کباب کردنِ آنِ دیگران نیست@ :v اما زدنِ شیرجهای دقیق و ظریف، بدونِ دورخیز -تخصص- شدنی نیست و وارد شدنِ بدونِ زمینه به این حیطهها همانا و سقوطی در سطح همان. ارتفاع گرفتن و فیگورِ صحیح اما منجر به شیرجهای ماهرانه و تاریخی خواهد شد. چنان که اینبار اسبِ تروایِ سوکال و بریکمون خوب تاخته است.
مایههایِ حقیقت در همان پروسهیِ بهچاپرسیدن نوشتهیِ سوکال نهفته است، مقالهیِ سوکال نقیضهای بود بر پایهیِ نقلقولها و آثارِ روشنفکرانِ برجستهیِ فرانسوی دربابِ تعابیر ضمنی و ظاهریِ آنها از علوم طبیعی و ریاضی. کارِ بزرگِ سوکال و همکارش اما تکهدوزیِ شیطنتآمیزِ این نقلِقولها به هم بود. درواقع ویراستارانِ مجلهیِ «سوشال تکست» قاعدتاً درابتدا خیلی خوشحال شدهاند وقتی چنین مقالهای به منظورِ چاپ به آنها سپرده شده، گو که از زبان خودِ آنها باشد، و دقیقاً همان حرفهایی بوده که همیشه دوست داشتهاند بشنوند، اما غافل بودند از خدعهای که در راه بود به منظورِ ضربه زدن به جریان فکریِ مطبوع آن هم دقیق و خیلی تمیز. اقدامی به منظورِ رسوا کردن تمایز بینِ داوریهایِ ناظر به امورِ واقع با دیگر مراتبِ داوری. (ارزشی، فلسفی، سیاسی،...). مقالهیِ سوکال اگر قبل از چاپ به هر فیزیکدانِ معمولی هم داده میشد احتمالِ چاپ شدن آن صفر بود اما چون بر ایدئولوژیِ ویراستاران صحه گذاشت منتشر شد و هجویهیِ آلن سوکال مثلِ جاسوسی رفت و مأموریتش را به نحوِ احسن انجام داد و سپس رسانهای شد.
در بررسیِ این خَلطِ دیسیپلینهایِ گوناگون باهم -علومِ طبیعی/ علومِ انسانی (فیالمثل)- شواهد بهعنوانِ واقعیتِ بیرونی، موجهترین جایگاهِ داوری را دارا هستند. به همین سبب، ابهام و توو-خالی بودنِ گزارههایِ این دست «همهچیزدانها» بهتر و بیشتر از هرکجا در همنشینی با مباحثِ علمی مشخص میشود. عبارتِ معروفیست جملهیِ زیر:
Tell a lie once! and all your truths become questionable.
به این برداشت که وقتی این روشنفکران در علمی به اتقانِ ریاضی، چنین استدلالاتِ مشعشعی -که در کتاب موجود است- از خود صادر کردهاند، چطور ممکن است به بقیهیِ استدلالاتِشان شک نکرد؟ نقلِقولهایِ عجیب و غریب فراوان در کتاب آمده: اینکه دلیلِ پیشرفتِ مکانیکِ جامدات نسبت به سیالات، ماهیتِ مردانه داشتنِ جامدات هست. یا فرمولِ sexuation ِ لاکان. یا نفهمیدنِ فرقِ اعدادِ گنگ با موهومی. یا ایریگاری که E=mc^2 را معادلهای با ماهیتِ جنسیتی میداند... و مزخرفاتِ دیگر. کتاب را که بخوانید اصلاً در پارهای از موارد شک میکنید که مسعودِ فراستی این حرفها را گفته و مشهور شده یا کسانی چون: لاکان، کریستوا، ایریگاری، لاتور، بودریار، دلوز، گوتاری،... .
کتابِ «چرندیاتِ پستمدرن» با نام اصلی Intellectual Impostures سال ۸۴ توسط انتشارات ققنوس و با ترجمهیِ عرفان ثابتی منتشر شد، بعد از مدتی کتاب نایاب شد تا اینکه پارسال تجدیدِ چاپ شد. در نوعِ خود بسیار برانگیزانندهست که در اِشِلی متفاوت، فرقهای از خِیلِ انبوهِ حملهکنندگان به عقلانیت را، به تصویر میکشد. هرچه نوشتم کم است.
مطالعهیِ این کتاب شدیداً پیشنهاد میشود.:)
مشاهده لینک اصلی