کتاب پسرانی از جنس روی

اثر سوتلانا الکسیویچ از انتشارات نگاه - مترجم: ابوالفضل الله دادی-تاریخی

سوتلانا آلکسیویچ با روایت داستان‌های شگفت‌انگیز سربازان، افسران، پرستاران، مادران و بیوه‌های جنگجویان شوروی که شاهد نبرد خون و اشک در افغانستان بوده یا زندگی خود را از دست داده‌اند، جان خود را به خطر می‌اندازد و برای نخستین‌بار سکوت در مورد لشکرکشی شوروی به افغانستان را می‌شکند و از خیانت، دروغ و تبلیغات حکومتی پرده برمی‌دارد که قربانیان آن نسلی هستند که امروزه جامعه کاملا آن‌ها را طرد کرده است


خرید کتاب پسرانی از جنس روی
جستجوی کتاب پسرانی از جنس روی در گودریدز

معرفی کتاب پسرانی از جنس روی از نگاه کاربران
پسرهای ZINKY: نیاز به یادآوری زمانی که چند روز پیش در سایت شرط بندی Ladbroke خواندید، سوتلانا الکسویچ، نویسنده بزرگ بلاروس، به عنوان یک نامزد احتمالی برای جایزه نوبل ادبیات 2015، احساس خستگی در قلب من را احساس کرد. از زمانی که کتاب \"Zinky Boys\" را خوانده ام، من طرفدار خوبی از این نویسنده بوده ام. اکنون که او جایزه را برنده شده است، شادی من هیچ محدودیتی ندارد، زیرا او نویسنده ی واقعا سزاوار جایزه نوبل است. من دو کتاب از پسران و صدای او از چرنوبیل دارم. هر دوی آنها به یک نوع تاریخ شفاهی افراد عادی وارد حوادثی میشوند که فراتر از کنترل آنها است. حوادث غیر انسانی که زندگیشان را تحریم کرده اند - تهاجم شوروی افغان و فاجعه هسته ای چرنوبیل. سرسختی از تراژدی هایی که او از طریق صدای مردم و شاهدانی که پس از وقوع حوادث هر خواننده حساس را مورد مصاحبه قرار داده است، از طریق روایت اپیزودیک تصویر می کند. تروما از افراد عادی که در اثر رویدادهای پیش بینی نشده ناخوشایند شده اند، وقتی ما آنها را خوانده ایم، بعد فوق العاده ای به دست می آوریم. پسران Zinky داستان های مادران، ژنرال ها، بیوه ها، مجردین، پرستاران، غیرنظامیان و حتی مشاوران نظامی را که از زمان حمله شوروی به افغانستان از سال 1979 تا 1989 به شدت آسیب دیدند، ثبت می کنند. جنگ حدود 50 هزار مورد خشونت های شوروی را مورد تأیید قرار داد، اکثر آنها پسرانی بودند که استخدام شدند با مجاهدین افغان مبارزه کنید. مرده های شوروی به خانه های تابوت روی پر شده اند (به این ترتیب اصطلاح \"Booty Boys\" نامیده می شود. این عنوان یک نقل قول جادویی است، از یک سو به تابوت های روی که توسط ارتش سرخ در این جنگ استفاده می شود، از سوی دیگر دست به تصویر شوروی \"مردان\"، سربازان و کارگران در روایت های قهرمانانه جنگ های قبلی). در حالی که دولت این تراژدی و حتی وجود یک درگیری در افغانستان را رد کرد. کل کتاب همانطور که گفتم صدایی از صداها است؛ صدایی که با درد و دردسر بازتاب می کند. آنها یک نگاه منحصر به فرد و قدرتمند از واقعیت های جنگ و چگونگی پرده ای آهن شوروی آن را نامرئی و ناممکن می دانند. در اینجا یک گزیده ای است. توجه داشته باشید که چگونه او ترس و اضطراب را با تکرار و ارتباطات به جنبه های ساده کودک خود می سازد. مادر همیشه کوچک بود هنگامی که او متولد شد، او فقط چند کیلو وزن داشت، به اندازه یک دختر کوچک، و کوچک بود. من او را دوست دارم و او را کمی آفتاب می بینم. تنها چیزی که او می ترسید، عنکبوت بود. هنگامی که او رفت به بازی ما او را یک کت جدید خریدیم و وقتی برگشتم، آن را در صندوق عقب گذاشتم و به آشپزخانه رفتم. چند دقیقه بعد، این صدای عجیب و غریب، سرپوش شلپ، شلپ شلپ را شنیدم. سالن ورودی پر از قورباغه ها بود. آنها از جیب خود پریدند. او همه آنها را برداشت. â € ~ نمی شود مادرم ترسناک، â € \"او گفت، پر کردن آنها را در جیب، â € €thetheyâ € ™ دوباره زیبا creatureâ € ™. خورشید کوچک من | عشق اسباب بازی ها به جنگ، تانک ها، اسلحه ها، اسلحه ها. اسلحه را بچرخانید و از خانه دور شوید. او یک سرباز بود، سرباز بودم. وقتی به مدرسه می رفت، نمی توانستیم یک لباس را به تناسب او پیدا کنیم و در کوچکترین موجودی از دست رفته بود. خورشید کوچک من ... پس او را به ارتش بردند. من دعا می کنم که نمی شود کشته شود من دعا کردم که او را نمی توانستم بکوبم و با بزرگتر و ارشد ترور شدم - او خیلی کوچک بود. او به ما گفت که چگونه می تواند شما را مجبور به پاک کردن توالت با مسواک و شستن لباس های دیگر افراد. این چیزی است که من از آن می ترسم او نوشت و زمانی که وی نوشته شد و به ما میگفت، عکسهای مادر و خواهرش را به او می فرستادیم. * او نوشت که در آن فرستاده شده است. دو ماه بعد نامه ای از افغانستان دریافت کردیم. او می نویسد، «گریه نکنید، مادر، کت ما کت ما بسیار خوب است». â € ~ ما کت دامن خوب است € | خورشید کمی من € |. در حال حاضر منتظر او خانه بود، او یک ماه بیشتر برای رفتن به ارتش. من موفق به خرید او برخی از پیراهن، و روسری، و کفش. آنها هنوز در صندوق بودند. اولین چیزی که من در مورد آن می دانستم این بود که یک کاپیتان از مقر وارد شد. \"سعی کنید قوی باشید، مادر\" ... \"... این چیزی است که او به من داده است.\" € ~ پسران من؟ â € ™ â € در اینجا در مینسک. آنها اکنون او را آورده اند. من به طبقه افتادم. â € ~ من کمی آفتاب. خورشید کوچک من. من بلند شدم و خودم را در کاپیتان پرتاب کردم. â € ~ چرا شما زنده و پسر من مرده است؟ شما بزرگ و قوی هستید و بسیار کوچک است. شما یک مرد و فقط پسر هستید. چرا زنده هستی؟ آنها تابوت را آورده اند. من بر سر آن افتادم من می خواستم او را بیرون بیاورم و نمی توانستیم تابوت را باز کنیم تا او را ببینیم، او را لمس کنیم، او را لمس کنیم. آیا آنها یک لباس را برای او مناسب می یابند؟ \"من کمی آفتابی، نور خورشیدم هستم.\" حالا فقط می خواهم در تابوت او باشم. من به گورستان می روم، خودم را بر روی سنگ قبر پرتاب می کنم و او را می بندم. نور خورشید من (. * به عنوان بخشی از رژیم نظامیان محرمانه محرمانه به طور کلی به واحدهای خود مستقر از اردوگاه آموزشی ارسال می شود) .................... .................................................. ........ من می دانم که خالقانی هستند که معتقدند مصاحبه ها و تاریخ شفاهی ادبیات به معنای نوبل نیست و معنایی که توسط آکادمی مورد استفاده قرار می گیرد این نیست ...

مشاهده لینک اصلی
من نمی توانم و هنوز نمی توانم این کتاب را برای بیش از 10 صفحه در یک زمان بخوانم. من آن را پایین گذاشتم، اشک هایم را پاک کردم، چند بار در اطراف خانه راه می رفتم و با اطمینان به عقب برگردم. یکی از دوستان / دانشجویان من یک بار به من گفت: \"نه، هرگز بدون این کتاب به یک کلاس در افغانستان آموزش ندهید.\" یا برای این موضوع در جنگ. عشق به مادر برای پسرش (و گاهی اوقات دختر) هرگز به اندازه من در این کتاب به شدت منتقل شده است. ترس و ایده آلیسم سرباز هرگز به طرز محتاطانه، به طرز ظریف، بسیار گرم و دقیق، باز نمی شد. توهمات جمعی یک جامعه هرگز به نحو غیرقابل انکار به عنوان جزر و مد، به عنوان گرانش که همه را به تراژدی می کشد، به انحراف اجتناب ناپذیر از آن ها ساده لوح، نسبت به کسانی که تمایل به پیدا کردن که در واقع یک احمق، احمق دوست داشتنی است، اما احمق اینها سربازان شوروی که در مورد تجربه خود در افغانستان صحبت می کنند اهمیت این کتاب را در مسیر بیضوی قرار می دهند. ناسازگاری ضربات Aleksievich ارائه ترکیبی خود را، خسته، مرگبار، بهره وری. از طریق خاص جهانی صحبت می کند. و، همانطور که سخن میگوید، خود را به وجه خاص و خاصی منتقل میکند. شوراها و اشرافین - دوقلوها. این کتاب را مطالعه کنید و تغییر دهید. آن را دوباره و دوباره بخوانید. یک بار دیگر آن را بخوانید و از خودتان بپرسید که آیا بشریت را تنها با تراژدی کشف نمی کنیم. یک فیلم خوب برای تماشا به عنوان یک همراه به این کتاب: خط نازک قرمز (1998)

مشاهده لینک اصلی
سوتلانا آلکسویچ جایزه نوبل ادبیات را در سال 2015 به خاطر نوشتن پلی فونیک خود، یک بنای تاریخی برای رنج و شجاعت در زمان ما، به دست آورد. در این نوشتار، تنها کسی که خوانده است، نوشتن پلی فونیک و درد و رنج زیادی است، اقیانوس درد. موضوع موضوع مهم نیست، ما در مورد جنگ در افغانستان صحبت می کنیم که اتحاد جماهیر شوروی در سال 1979 و مجبور به بستن ده سال بعد بود. این کتاب در یک سری از مصاحبه با جنگجویان سابق خود بازگشت آسیبی فیزیکی بلکه از نظر روانشناختی زخمی، جانبازان بدون بدن بازگردانده، بازوها، پاها، دست ها، چشم ها، مادران و همسران جوان نظامی ساختار سمت چپ با € ™ ثانیه شور و شوق وطن پرست که تبلیغات رژیم در جوانان و در داخل یک تابوت روی القا، پرستاران، پزشکان و پزشکان ارسال برای کمک به زخمی شدند. قابل فهم است که ما یک ماه برای خواندن یک کتاب به این شکل نگاه کردیم: پس از چند صفحهای که باید متوقف کنید، نمیتوانید آن را انجام دهید. این کتاب در غرب و در روسیه به مانند یک بمب شده منتشر شد، Aleksievic همچنین گزارش شده است و تحت پیگرد قانونی قرار برای داشتن بیحرمتی دو نفر که به او مصاحبه شده بود و بعد از آنها کلمات خود را کنار گذاشته اند، او را به داشتن متهم اشتباه در برابر آنها و در مقابل میهن است. بله، چرا که © مطالبی که خبرنگاران می گوید جنگ است که از هر نقطه در بوی دور از مرگ و خون، مواد مخدر، فحشاء، بازی قدرت و اول از همه زندگی خراب از یک سو و € ™ altra.Chiudo با کلمات Aleksievic توسط خودش در دفاع از خود در دادگاه که پس از انتشار این کتاب کلمات خطاب به مردم روسیه که ارائه شد با تلفظ riflettere.â مناسب € œFino است خواهد شد ما همچنان به همیشه این سوال ابدی ما است: کدام گناه مال شماست، مال شماست؟ مشکل دیگری است. ایتا € ™ در انتخاب است که بستگی به هر یک از ما: به ساقه و یا ساقه، نگه نمی آرام یا خاموش باقی می ماند، به رفتن و یا andarciâ € © خود نمی | Bisogna خود را در هر موضوع بازجویی. اما ما این عادت را برای ورود دوباره به خودمان، بازگشت به عمق ما نداریم. ما برای رفتن به خیابان در پشت پرچم های معمول قرمز ما آسان تر است. اگر چیزی وجود دارد که ما نمی دانیم چطور باید این کار را کرد، زنده ماندن است، برای زندگی بدون غرور، برای مبارزه با ... €. \"

مشاهده لینک اصلی
روی گایها یکی دیگر از روایت مستند و یا «غم انگیز صدای» توسط نویسنده بلاروس است که برای توسعه این سبک ادبی اشاره شده است. در این کتاب این موضوع جنگ جنگ افغانستان-شوروی (بین سالهای 1979-1989) است، که در آن شوروی، نیروهای نظامی را برای مبارزه در کنار نیروهای دولتی مارکسیست جمهوری دموکراتیک افغانستان علیه گروه های مجاهدین مجاهدین. مداخله خودسرانه و امپریالیستی در یک کشور خارجی. این کتاب (که عنوان خود را به تابوت روی که سربازان مرده شوروی به کشورشان بازگردانده شده است) شهادت مادران و همسران سربازانی را که جان داده اند و همچنین سربازانی که جان سالم به در برده اند، پزشکان و پرستاران که بسیج شده اند، اما \"دیگران\" را بازگردانده اند - یا از لحاظ جسمی و یا روان شناختی تحت تأثیر قرار گرفته اند. این شهادت ها در معرض آسیب های کسانی هستند که به طور مستقیم یا غیرمستقیم با جنگی مواجه هستند که مرده و فلج، خستگی و شرمساری، بدون افزایش قهرمانان، افتخار و شکوه است. گواهيهايي كه دروغهايي را كه دولت استبدادي براي فهم كردن مردمش ساخته است، بيان ميكند. برای من، این کار کمتر تکان دهنده از صدای چرنوبیل بود، اما هنوز هم دشوار برای هضم، همانطور که همه گزارش از جنگ، به ویژه هنگامی که واقعیت واقعی است. یک کار مهم برای درک بهتر همه ی جنبه های \"بین المللی\" از دولت های تمامیتخواه کمونیست و یک دوره تاریخی خاص است.

مشاهده لینک اصلی
هنگامی که من جوان بودم، مدتها بود که می خواستم تاریخنگار باشم. من از گذشته گذشته بودم، اما به ویژه توسط افراد. من به یاد دارم نوشتن یک داستان جالب از نقطه نظر Robespierre، زندگی او، دوست دارد، حتی مادرش. معلم من به من یک درجه گریه داد و به من گفت که تاریخ در مورد مردم نیست، بلکه درباره وقایع است. بیش از دو هفته من فقط پسران در Zinc و نماز چرنوبیل را خوانده ام. این یک مرور برای هر دو کتاب است. من تقریبا متوقف خواندن پس از اولین حساب در نماز چرنوبیل. درد این داستان من را کشت. هر دو کتاب درخشان هستند. نامه ها و گزارش های سربازان، مادران و پدران، عزیزان، پزشکان و هر کسی در حوادث جنگ و فاجعه رخ داده است. کلمات من نمی توانند این عبارات را انجام دهند، اما من فکر می کنم که کلمات افراد درگیر بیش از آن هستند. آنها همه چیزهایی را که انسان است نشان می دهد. اکنون، من قصد دارم چیزی را نور بخوانم. هرگز صدای این کتابها را فراموش نخواهم کرد. معلم من اشتباه بود.

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب پسرانی از جنس روی


 کتاب سفرنامه ای که گم شد!
 کتاب شکست یا پیروزی ؟
 کتاب پدر پیامبران در قرآن
 کتاب انگلستان و روسیه در ایران 1919-1922
 کتاب نظم و نثر عربی در ایران
 کتاب شعر و موسیقی در نوحه های طهران قدیم