کتاب متافیزیک

اثر ارسطو از انتشارات حکمت - مترجم: شرف الدین خراسانی-تاریخی




خرید کتاب متافیزیک
جستجوی کتاب متافیزیک در گودریدز

معرفی کتاب متافیزیک از نگاه کاربران
هر چند عنوان «فلسفی» به خیلی از کتاب‌های چرند و یاوه هم اطلاق میشه، اما اگر تنها یک کتاب فلسفی وجود داشته‌باشه، اون متافیزیک ارسطو است

مشاهده لینک اصلی
@ هنگامی که او به کسی که صحبت می کند نمی فهمد، و کسی که خود را می فهمد نمی فهمد، این است متفیسم. @ -Voltaire

مشاهده لینک اصلی
PlanI قادر به جمع آوری یادداشت ها / افکار من برای قسمت های قبلی این خواندن بود. اینها را می توان در اینجا پیدا کرد: کتاب 1: مقدماتی مقدماتی فلسفه کتاب 2: مقدمه ای بر مسائل فلسفی کتاب 3: ابزارهای اساسی فلسفه از کتاب 4 به بعد، به طور جدی در مورد کتاب ها به صورت جداگانه صحبت می شود. همچنین، A آسان تر شد تا پیگیری شود - بنابراین من استفاده از بسیاری از منابع اضافی را متوقف کردم. من سعی خواهم کرد تا در اینجا به بررسی این موضوع بپردازم و یادداشتهای خواندن، افکار، انتقادات، شک و تردید، ایده ها و چندین غرض غیرقانونی در ارسطو را در اسرع وقت انجام دهم. در همین حال، من قصد دارم در حال حاضر به Organon و Physics next بروید. برنامه اصلی این بود که از طریق آثار فلسفی بزرگ قبل از خواندن مقالات مدرن (همه دست اول) پیشرفت داشته باشد، اما سارتر یک عنصر را در آن برنامه قرار داده است با این که غیر قابل مقاومت است بنابراین اکنون طرح جدید این است که به موازات مدرن و قدیم ها بخواند و روزی به جایی از وسط برسد ...

مشاهده لینک اصلی
این ترجمه از متافیزیک ارسطو توسط Hippocrates G. Apostle ظاهرا اکنون چاپ نشده است. وقتی آن را در سال 1969 بخوانم، با دقت ترجمه و همچنین سخنرانی رسولان گپوکراس و تفسیر سرمقاله تحت تاثیر قرار گرفتم. ترجمه های قابل حمل به همان ترتیب امروزه بدون شک در دسترس هستند، هر چند من با آنها مشورت نکرده ام. واژه @ metaphysics @ نباید خواننده قرن بیست و یکم را گمراه کند. بر خلاف افلاطون، ارسطو در کارهای باقی مانده خود، از جمله این اثر، هیچ عارضه ای را نشان نمی دهد. در این رساله ارسطو اصول و مبانی وجود و منطق بودن را بررسی کرد. او به این سوالات از یک فلسفی نزدیکتر بود، نه از چیزی که ما اکنون به یک دیدگاه علمی می گوییم. ارسطو مسائل علمی را در بسیاری از رساله های دیگر، از جمله فیزیک خود (که به درستی به عنوان @ طبیعت فیزیکی @ به جای آن شاخه ای از علوم که در حال حاضر به نام @ physics @، ترجمه می شود، مورد توجه قرار داد). متافیزیک، برای ارسطو، مطالعه نخستین اصول، وجود بودن بود. اگرچه علم مدرن مفاهیم ارسطو را ناآشنا می کند، این کار بعضی از اصول معماری تفکر علمی را شامل می شود، از جمله اصل تناقض (یا عدم تناقض) معروف ارسطو: چیزی که نمی تواند همزمان و همزمان باشد احترام 7/5/2018 توجه: من در حال حاضر نتیجه گرفتم که ترجمه زیر دقیق تر است: Aristotles @ Metaphysics @، trans. و ویرایش جو سچس (سانتا فه، نیویورک: شیر سبز مطبوعات، 2002).

مشاهده لینک اصلی
ارسطو دردناک است. خیلی سخت بود که ذهنم را متمرکز کنم که به عقب ماندگی های بی پایان او بر می خورد تا جزئیات فیزیکدانان دیگر را نادیده بگیرد. او صرف زمان بسیار کمی در واقع سیستم خود را در جزئیات بسیار مورد نیاز قرار داد. در این کار خاصی در سیستم خود وجود نداشت. یکی از عناصر که به طور قابل توجهی غایب بود رویکرد او به زمان بود. اگر زمان ایجاد نشده باشد، نخستین حرکتش در رابطه دوگانه با زمان است؛ اگر آن ایجاد شده است، پس از آن به نتیجه می رسد که زمان خود یک فرم ایده آل است؛ و تمام انتقادهای او به منظور اشاره به تناقضات فیلسوفان آرمانی است که در آن نقطه مطرح می شود. زمان تنبیه اشکال ایده آل در مورد زمان، باید معتبر باشد. اگر زمان ابدی است، مشکلات زیادی وجود دارد که ارسطو باید به آن ها پاسخ دهد که همانگونه که در فیلسوفان ایده آلیست اشاره می کند، همانطور متناقض است. این کار هیچ کدام از آن ها را پوشش نمی دهد. شاید کارهای دیگر او انجام شود. من باید بعدا از او خواندن بیشتری داشته باشم، اما به زودی آن را نخواهم داشت. من قبول میکنم سعی کردم از طریق این موضوع به سرعت مطالعه کنم. بعد فیزیک خود را هر وقت که به آن می روم، بخوانم. سوالات زیادی وجود دارد که من این کتاب را ندیده ام. این بیشتر یا کمتر، تقلید از دیگر فیلسوفان یونان بود و کمی دیگر. من طرفدار ارسطو نیستم. خواندن این کار تغییری نکرده است. من فکر می کنم که در این کتاب منطقی وجود دارد، اما در هر چیز دیگری در اینجا، ارزش بسیار کمی را می بینم. سیستم ایمنی من باور نکردنی است. من هنوز بیشتر از یک Platonist باقی مانده است.

مشاهده لینک اصلی
وجود آن چیزی که پایه هر پدیده است چیست؟ سوال مرکزی متافیزیکی یک جالب است و باید به نفع همه بیخدایان در اینجا باشد که ممکن است فکر کنند این یک سوال مذهبی است؛ این یک پرسشی کاملا علمی است؛ زیرا در واقع سوال این است، چگونه می توانیم بگوییم یک شخص یک شخص است، حتی اگر تمام ارگان های او ریخته و تجدید شده اند یا، در مورد یک مصلحت، چگونه خانه یک خانه مشابه پس از بازسازی است؟ اکنون ارسطو به مه و فراتر از شارگاه می رود یکی از جذاب ترین کوه های فکری برای صعود است - با این حال، شما باید یک بسته اکسیژن (یعنی شما باید بسیاری از پیاده روی ها و یا ترجیح من، بسیاری از قهوه قهوه) . ماده، چیزی است که موضوع نامنظم دسته (کمیت، کیفیت، رابطه، مکان، زمان، موقعیت، دولت، فعالیت، انحصار) است، اما همچنین حامل فرم است - در واقع، نوع گونه. بنابراین ماده باید جوهر باشد، یا چیزی که آن را به چیزی که (آن ترجمه شده از یونانی ماهیت)؛ اما ماده ی جهانی نیست (خدایان ستایش می کنند)، زیرا از آن است (این چیزی که در اینجا یونانی است) و به همین جهت از نظر متون جداگانه و مستقل است؛ با این حال، باید نه تنها فرم و ماده حمل کند، بلکه در واقع باید به شکل خاصی از یک گونه باشد. ابهام برجسته این حساب، این است که شکل روح فردی یک فرد است، در این صورت اشکال بسیاری وجود دارد به عنوان جزئیات وجود دارد، و یا یک فرم چیزی میان میانه بین جهانی و خاص است؟ Nussbaum فکر می کند که سابق؛ لیر فکر می کند دومی. در حال حاضر ارسطو به صراحت می گوید، @ Substance is not a universal @، به این ترتیب هیچ عالم قابل ملاحظه ای وجود ندارد (به هر حال، راسل، به عنوان یک ملحد، اعتقاد به جهانبینی های عام است، بنابراین شما لطفا متوقف فکر در مورد خداوند، ما به خدا، اما این هنوز نیست) اما اگر اینست که کیفیت ماده، به معنای خاص است، همانطور که نوساموم فکر می کند، ارسطو به این اتهام باز است، اگر دو چیز همان فرم را داشته باشند که در این حساب دنبال می شود، سپس فرم نمی توان با @ what-it-to-be-that-thing @ شناسایی کرد - اما شکل باید با ماهیت شناسایی شود؛ زیرا ماده فقط بالقوه است، به طور بالقوه می تواند شکل بگیرد، اما در خود ماده مهم نیست. بنابراین این مشکل وجود دارد. مشکل دیگر این است که ارسطو می گوید تنها عاملی می تواند شناخته شود - اگر چنین باشد، ما نمی توانیم ذات را بدانیم، زیرا اگر ذات ماده باشد و ماده ی جهانی نیست، آن ناشناخته است. این مشکلات در متن حل نشده است. شکل گونه ها واضح است که انواع مختلفی از جهان است، اما می توان استدلال کرد که جهانشمول ها به جزئیات وابسته هستند، اما شکل گونه هر دو را به عنوان یک واقعیت مستقل هستی شناخته می شود؛ این به نظر مؤثرتر از متخصصان خاص است، اما این امر مستلزم اعتقاد به همان چیزی است که افلاطون معتقد به آن بود - که اشکال جداگانه ای وجود دارد که اطلاعات را در اختیار آنها قرار می دهد. بنابراین ارسطو فقط آنچه را که افلاطون در اصطلاح جدید گفته است را اصلاح کرده است، و با تعصبات متداخل @ به طور پنهانی بیان @ را به عنوان راسل بیان کرده است، به طوری که به درستی آن را بیان می کند یا در همه جا به تناقضات می انجامد. خدا خوب! خوب، من حدس می زنم که چرا ارسطو به خدا اعتقاد دارد. هر اثر علمی متمایزی در طبیعت دارد، بنابراین برای غلبه بر بی نهایت، خدا باید وجود داشته باشد. اما خدا فرم خالص و غیر قابل تغییر است. با این حال، در فیزیک اعلام شده است که برای تغییر تغییر می کند - نه برای خداوند! چطور؟ خوب، خدا الهام بخش عشق است. OH! بله، بنابراین هر شکل در ماده تلاش دارد خود را بیشتر در یک فرایند تئولوژیکی توسعه کل طبیعت بپوشاند و بنابراین هر بخش و خدا به شکل خالص فقط باعث می شود همه به آجیل برسند، مثل اینکه یک انوشه فلزی سنگین و هر metalhead با فرم فقط سر و صدا زدن خود را دور - thats مثل جهان است. و چگونه می توانیم بدانیم که خدا کاملا انحرافی دارد، همه را به همه ی شکل ها و واقعیت ها القا می کند؟ خوب، شما می پذیرید که تغییر در همه جا است. بله بنابراین، مانند، آیا شما فکر می کنید تغییر همیشه وجود داشته است؟ منظورم این است، نگه دارید، بگذارید بکشم، mmmm .... بنابراین، wow.So، انسان، تغییر کرده است برای ابدیت است. و اگر تغییر آن زمان ... بارها ابدی بیش از حد مرد. اما مانند دنیای همیشه اینجا بوده است. مرد ... اما ... مثل اینکه غیر ممکن است، اگر تغییر برای ابدیت باشد، پس جهان فقط می خواهد، نه ... آن را مانند، تغییر، می دانید؟ آره. اما از این به این موضوع فکر کن. تغییر و زمان فقط بخشی از جهان است و اگر حداقل یک چیز ابدی به عنوان بخشی از جهان وجود داشته باشد، باید یک چیز ابدی باشد که کل جهان است. بنابراین، خدا وجود دارد. QED maaan سرد. اما خدا تو را دوست ندارد. خداوند نمی تواند تو را دوست داشته باشد، زیرا او کامل است و در مورد خودش فکر می کند، وقتی که شما کامل هستید، چه کسی درباره ی آن فکر می کند؟ چیزی کمتر کامل است؟ این خنده داره هیچ مردی، خدایان در مورد ابدیت به خداوند فکر می کنند. بنابراین ما باید خدا را دوست داشته باشیم تا شکل ظاهری خود را که ذات ما است، به تصویر بکشیم - چگونه ما این کار را انجام می دهیم؟ با انجام آنچه خدا انجام می دهد - فرم اندیشیدن (خود). چطور ما ...

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب متافیزیک


 کتاب بچه های مسجد بلال
 کتاب پرده دوم
 کتاب زندگانی حضرت فاطمه (س) و دختران آن حضرت
 کتاب مردان قدرت طلب
 کتاب پناهجویان در گذر تاریخ
 کتاب اعدامی ها