کتاب شهریار

اثر نیکولو ماکیاولی از انتشارات آگاه - مترجم: داریوش آشوری-تاریخی

Filósofo italiano del renacimiento, Maquiavelo es uno de los fundadores de la teoría política. Además de el príncipe, fue autor de muchos estudios sobre la vida política de la República romana, Florencia y otros estados. Junto a Leonardo, es el prototipo del hombre del Renacimiento.

El príncipe es uno de los clásicos de la filosofía política. En esta obra, Maquiavelo describe cómo debe actuar el príncipe, cómo tiene que comportarse si quiere conseguir el poder y mantenerse en él. Es un libro de instrucciones para el buen gobernante.


خرید کتاب شهریار
جستجوی کتاب شهریار در گودریدز

معرفی کتاب شهریار از نگاه کاربران
‎دوستانِ گرانقدر، این کتاب از 26 فصل تشکیل شده است که موضوعِ اصلی آنها، برپایهٔ قدرتِ حاکمه و چگونگی نگهداریِ این قدرت و حکومت میباشد... عنوانِ اصلیِ کتاب @حکومت هایِ شهریاری@ بوده است که بعدها به @شهریار@ تغییر یافته است
‎عزیزانم، نویسندهٔ این کتاب، <ماکیاولی> سیاستمداری بود که در پایانِ قرنِ چهاردهم و اوایلِ قرنِ پانزدهم زندگی میکرد و به مدتِ چهارده سال، در جمهوریِ فلورانس فعالیت داشت... و حتی به زندان افتاد و مدتها طرد شده بود
‎عزیزانم، با احترام به سلیقه و نظرِ دیگران، از دیدگاهِ من، کتابِ @شهریار@ اثری ناب و یا کتابِ فلسفی نمیباشد و صد البته نمایان است که هیچ ترکیبِ مشخصی ندارد و به نظر میرسد که هدفِ ماکیاولی از نوشتنِ این کتاب، نزدیک شدن و دوستی با خاندانِ بزرگِ <مدیچی> بوده است... و آنجایی تردید به یقین تبدیل میشود که میدانیم ماکیاولی بر رویِ این کتاب، حدوداً سه الی چهار سال کار کرد و سرانجام آن را به <لورنتوده مدیچی> هدیه کرد
‎مطالبی که ماکیاولی در @شهریار@ آورده است، تنها نشانه ها و رهنمودهایی است برایِ قدرتمندان و ثروتمندان.. برایِ آن که آنها بتوانند با قدرتِ خویش، حکومتی پایدار را برپا کنند... امّا عزیزانم، با تمامِ این حرفها من این را قبول ندارم که این کتاب راهنمایِ ستمکاران است تا بتوانند با این رهنمودها، کسبِ قدرت کنند
‎بسیاری از منتقدان و نویسندگان چه در ایران و چه بیرون از ایران، اصرار دارند که نوشته هایِ ماکیاولی و مفهوم آن را تحریف کرده و به نوعی گزارشِ اشتباه بدهند و اینگونه میگویند که: ماکیاولی هوادارِ جمهوری خواهی و جمهوریت بوده است...!!! در صورتیکه تنها با خواندنِ کتاب، کاملاً مشخص است که وی هوادارِ حکومتِ سلطنتی بوده است و این درست نیست که نوشته ها و اهدافِ او را به سلیقهٔ خود تغییر دهیم... ماکیاولی خیلی روشن و آشکارا مینویسد: اوضاعِ ایتالیا اینگونه است که نمیتواند حکومتِ جمهوری داشته باشد.. اوضاع و احوالِ فرانسه و اسپانیا از ایتالیا بهتر است. این به دلیلِ مردمانِ آن کشورها نیست، بلکه به دلیلِ وجودِ حکومتِ سلطنتی و پادشاهی میباشد.. این حکومتِ پادشاهی سببِ یکپارچگیِ این کشورها و متحد شدنِ مردمانِ آنها شده است
‎عزیزانم و دوستانِ هوشیوارِ من، میبینید که ماکیاولی به چه روشنی مطلبش را بیان کرده است.. امّا بازهم عده ای تحریفگر به دروغ اهدافِ قدرت طلبانهٔ ماکیاولی را به سمت و سویِ جمهوری خواهی میکشند
‎در زیر به انتخاب بخش هایی از نوشته هایِ کتاب را برایتان مینویسم... در پایان بدونِ تردید و به آسانی میتوانید با فلسفه و اندیشهٔ ماکیاولی آشنا شوید
------------------------------------------
‎ماکیاولی در موردِ سیاست هایی که از سویِ حاکم یا همان شهریار، مجاز است، مینویسد: بیرحمی را میتوان برایِ رسیدن به هدفِ موردِ نظر، اعمال کرد.. شهریار نباید بر سرِ قول و پیمانِ خویش، وفادار باشد.. شهریار باید یاد بگیرد که مهربان نباشد.. مادام که شهریار قادر به حفظِ اتحاد و وفاداریِ مردمان و اتباعِ خویش است، نباید نگرانی و تشویشِ خاطری از ملامت شدن به خاطرِ بی رحمی اش، داشته باشد..... ترسِ مردم از شهریار، به مراتب بهتر از این است که او را دوست بدارند
*********************
‎ماکیاولی مینویسد: اکثرِ مردم ساده لوح هستند و خیلی زود فریب میخورند. لذا شهریار باید کاری کند که مطمئن شود مردم او را به عنوانِ یک فرمانروایِ مهربان و دلرحم و وفادار به عهد و پیمان و پایبند به اصول و اعتقاداتِ دینی و مذهبی، بشمار آورند... همه کس به ظواهرِ تو توجه ندارد، کمتر کسی میتواند حقیقتِ وجودِ تو را دریابد.. مردمِ عوام، همواره فریبِ ظواهر و تظاهر را میخورند
*********************
‎ماکیاولی در موردِ واژه ای به نامِ <ویرتو> برایِ شهریار سخن میگوید و در موردِ ویرتو اینگونه مینویسد که: ویرتو، فضیلتی نیست که مرکب از متانت، عدالت و رحم و شفقتِ مسیحی باشد.. بلکه شبیه به یک مهارت، یک شایستگیِ مشتمل بر شجاعت، انگیزه، قاطعیت و فرصت طلبیِ سیاسی، میباشد..... شهریار نیاز به آن دارد که در کارِ بدست آوردنِ قدرت، تدبیر و درایت به خرج دهد... حتی میتواند به نیرنگ و دروغ متوسل شود.. در عینِ حال نیازمندِ تیزهوشی میباشد که از درکِ عمیق و عقلانیِ او دربارهٔ خمیره و ذاتِ انسان ها، نشأت میگیرد
*********************
‎ماکیاولی معتقد است که شهریار باید در بینِ حیوانات، از شیر و روباه، همزمان تقلید کند.. چراکه شیر نمیتواند از تله و دام بگریزد و روباه نیز نمیتواند از چنگالِ گرگ ها فرار کند... از این رو، باید روباه باشد تا تله و دام را بشناسد و از طرفی شیر باشد تا حسابِ گرگ ها را برسد
*********************
‎ماکیاولی بقا و ماندگاری دولت را وابسته به اقدامات و اعمالِ سیاسیِ شهریار میداند، از این روی دولت تنها هنگامی میتواند مظهرِ اتحادِ سیاسی باشد که ساختارِ قدرتِ آن در اعمالِ شهریار، تجلی یافته باشد.... یعنی استراتژیِ دولت، باید همسو و هم جهت با استراتژیِ شهریار باشد
*********************
‎ماکیاولی نسبت به انسانها و سرشتِ آنها بدبین است و در این مورد مینویسد: انسانها بطورِ طبیعی بد و پلید هستند و به همین سبب، نیاز به نظامِ سیاسیِ هماهنگ و با ثبات دارند، تا بتوانند به صورتِ اجتماعی زندگی کنند. یعنی نیاز به حاکم قدرتمند و یا همان شهریار را دارند
*********************
‎ماکیاولی در موردِ نقشِ مردم در زمانِ جنگ مینویسد: شهریار باید اتباع و مردمانِ خویش را دوست بدارد تا بتواند از کمک گرفتن از جنگ آورانِ مزدور، صرف نظر کند. زیرا آنها جز بدی و زیان، چیزی به بار نخواهند آورد.. از این روی، اگر کسی کارِ دفاع از کشورِ خویش را به مزدوران بسپارد، هرگز ایمن و آسوده خاطر نخواهد بود، چراکه آنها از هم گسیخته و قدرت طلب و بی بند و بار و پیمان شکن هستند و در مقابلِ دوستان دلیر و شجاع و در مقابلِ دشمنان، ذلیل و زبون میباشند.... پس شهریار باید از میانِ مردمش، تشکیلِ گروهی از چریک هایِ ملی را بدهد
*********************
‎در فصلِ آخرِ این کتاب، ماکیاولی فرضیاتِ اندیشه ها و دیدگاه هایِ شکل گرفته در زمانه و عصرِ خویش را به طرزِ چشمگیری به نمایش میگذارد.. تحولی که به اصطلاح به گفتهٔ برخی از منتقدان از فروتنیِ مسیحی به غرورِ اومانیستی، صورت گرفته است... او از عصرِ کلاسیک، ستایش میکند و عملی شدنِ تنش هایِ بسیار زیاد میانِ سیاست و اخلاق و همچنین انسان و جامعه را بیان کرده و مینویسد: گاهی اوقات بهتر است که انسان خوب به نظر برسد، به جایِ آنکه خوب باشد
--------------------------------------------
‎دوستانِ خردگرا و گرامی، با خواندنِ این کتاب و حتی با خواندنِ این ریویویی که برایتان نوشتم، میتوان به این مهّم دست یافت که بدونِ تردید هدیه دادنِ این کتاب از سویِ موسولینی، به هیتلر، بی دلیل نبوده است
‎امیدوارم این ریویو برایِ فرزندانِ سرزمینم، مفید بوده باشه
‎<پیروز باشید و ایرانی>

مشاهده لینک اصلی
گویی آینه ای جلو سیاست گرفته و چهره واقعی اش را شناسانده! به طرزی که هر جمله و هر خطش یاد آور یک اتفاق آشنا بود! و چه عجیب که ذات سیاست در همه جا و همه اعصار یکسان است! و در نظام های دیکتاتوری واضح تر!

مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب شهریار


 کتاب در قاب خاطرات
 کتاب کرد و پراکندگی او در گستره ایران زمین
 کتاب جگرم می سوزد
 کتاب امام حسین (ع)
 کتاب دولت ها و دولتمردان ایران در عصر مشروطیت و ساختار نهادها
 کتاب تاریخ تمدن ایران باستان (2جلدی )