این کتاب اثر بسیار جذابی است مخصوصا که میبینید برخی موقعیتهای تاریخی چقدر شبیه هم هستند. اگر تیموتی اسنایدر ایرانی بود و در دانشگاه تهران تاریخ درس میداد، بعد از روی کار آمدن محمود احمدینژاد این کتاب را نوشته بود. در این شک نداشته باشید! همانقدر که این کتاب مناسب جامعهی آمریکا بود تا دیگر گرفتار امثال ترامپ نشوند، مناسب حال ما هم هست که گرفتار احمدی نژادهای بعدی نشویم... "
نقل قول از کانل خوابگرد
https://t.me/khabgard
--------------------------------
برندهی جایزهی هانا آرِنت
برندهی جایزهی کتاب لایپزیک
برندهی جایزهی کمیتهی آشویتس هلند
برندهی جایزهی ادبی فرهنگستان ادب و هنر آمریکا
خرید کتاب در برابر استبداد
جستجوی کتاب در برابر استبداد در گودریدز
معرفی کتاب در برابر استبداد از نگاه کاربران
روزهاچشم به اسمارتفونهایمان دوخته بودیم که تصاویر تظاهرات سراسری مردم ایران را نشان میداد؛ تصاویر شعارها، حمله به فرمانداری و بانک و درگیری خیابانی و نیز تصاویر رعب و وحشت مردم از گارد ویژه، کتک خوردن دانشجوها، تیراندازیها و کشتهشدنها: خیزشی که همه را غافلگیر کرد. هیچکس تصور نمیکرد در بین اقشار عمدتاً فقیر جامعه، چنین پتانسیلی از خشم فروخورده و چنین احساسی از نادیده گرفتهشدن توسط حکومت، وجود داشته باشد و اینطور فوران کند. و همه دیدیم و شنیدیم که سردمداران حکومت چگونه پاسخ کسانی را که چیزی برای ازدستدادن نداشتند دادند. و همه شاهدیم چطور، علناً از محدودیت دسترسی آزاد به اطلاعات حمایت میشود. اگر پیشتر در لفافه نارضایتیها اعلام میشد، حالا علناً از دولت میخواهند اینترنت را محدود کنند و کلیدش را در دست خود داشته باشند و همۀ اینها را هم خواستۀ «ملت» می دانند. چه اتفاقی درحال رخدادن است؟ آیا خطری بسیار بزرگتر از آنچه تصور میکنیم درحال رخدادن است؟ آیا شباهتهایی وجود دارد که لازم است آنها را دقیقتر بررسی کنیم؟
تیموتی اسنایدر، استاد دانشگاه ییل امریکا و متخصص جنگ جهانی دوم و تاریخ اروپای شرقی و هولوکاست، این کتاب را در 2016 نوشته است تا به مردم امریکا شباهتها را نشان دهد و به آنها گوشزد کند با انتخاب ترامپ به ریاستجمهوری امریکا خطر استبداد و فاشسیم آنها را تهدید میکند. اسنایدر این تلقی را که دورۀ حکومتهای مستبد و سرکوبگر قرن بیستم از قبیل کمونیسم شوروی و چکسلواکی یا آلمان نازی یا ایتالیای فاشیست گذشته است سراسر غلط میداند و معتقد است اگر حواسمان نباشد ممکن است با انتخابهای خود و با اعمالی که پیامد آنها برایمان روشن نیست، بدون اینکه بدانیم فاشیسم یا ناسیونالیسم افراطی را باز هم تجربه کنیم.
اسنایدر میگوید هیچوقت هیتلر بدون حمایت آگاهانۀ مردمی و بدون همکاری قشر عظیمی از دیوانسالاران و نیروهای نظامی که داوطلبانه با حزب نازی همکاری کردند، نمیتوانست قدرت را در دست بگیرد؛ پس باید آگاه باشیم، حوادث اطراف خود را رصد کنیم و مسئولانه بهدنبال صحتوسقم اخبار باشیم، داوطلبانه تن به خواستههای حاکمان مستبد و تمامیتخواه ندهیم و درنهایت بدانیم که مسئول رفتار خود و انتخاب های خود هستیم. او بهواسطۀ احاطۀ خود به تاریخ پرادبار قرن بیستم به ما هشدار میدهد که غلطیدن در دام فاشیسم، گاهی بسیار ناخودآگاهانه رخ میدهد؛ بهطوریکه بیآنکه بفهمیم تبدیل به کرگدن میشویم. اسنایدر در این رابطه نقل قولی از یونسکو، نویسندۀ نمایشنامۀ «کرگدن» میآورد که بسیار هولناک است. رومانی، زادگاه یونسکو، در سالهای منتهی به جنگ دوم، بدون اینکه با فشار یا تهدیدی روبرو باشد بهتدریج در دام فاشیسم آلمان افتاد و این بیماری واگیردار بهتدریج کل کشور یونسکو را دربر گرفت. یونسکو مینویسد:
«استادان دانشگاه، دانشجویان و روشنفکران همه داشتند نازی میشدند، یکی پس از دیگری به گارد آهنین میپیوستند. آنها اول کار قطعاً نازی نبودند. ما حدود پانزده نفر بودیم که دور هم جمع میشدیم و سعی میکردیم استدلالهایی در مخالفت با استدلالهای آنها بیاوریم. کار آسانی نبود... هرازگاهی یکی از دوستانمان میگفت: «من با آنها موافق نیستیم، شکی در این نیست، ولی با این همه در بعضی موارد، باید اعتراف کنم که، مثلاً، یهودیان...» و الباقی ماجرا. و این نشانۀ بیماری بود. سه هفته بعد همین آدم نازی میشد. سازوکار نظام او را گیر میانداخت، همه چیز را قبول میکرد، کرگدن میشد. اواخر دیگر فقط سه یا چهارنفر مانده بودیم که هنوز داشتیم مقاومت میکردیم.»
در آخر، فکر میکنم خواندن این کتاب در این روزها، که سؤالات بسیاری ذهن همۀ ما را اشغال کرده است، میتواند پاسخهایی را فراروی ما بگذارد و کمک کند عمیقتر و از زوایای دیگر به حوادث پیرامونمان نگاه کنیم.
مشاهده لینک اصلی
در حقیقت چهار و نیم ستاره. اون هم برای اینکه بعضی از فصول مختصر بودند. اما کتاب به حق ارزش خوندن رو داشت. و ترجمه هم خوب بود. فقط بعضی جاها به ساختار کتاب که برای عامّه نوشته شده نمی آمد. ولی از واژه سازی های مترجم خوشم آمد.
حتا اگر فکر می کنید به سیاست علاقه مند نیستید هم پیشنهاد می کنم این کتاب رو بخونید. در حین خوندن این کتاب، موقع یادداشت بردای، یادداشتی نوشتم با این مضمون که: آنهایی که باید این مطالب را بدانند و به آن عمل کنند اگر صدها قسم از این نوع کُتُب را هم بخوانند وقتی پای عمل برسد جا می زنند. و کسانی هم که اهل عمل هستند بدون خواندن این قسم کُتُب، پای عمل، انتخابی درست می کنند.
ما از ترس از دست دادنِ رفاه ناچیز شخصی، به افراد مستبد و زورگو اجازه می دهیم تمام عمر از ما سو استفاده کنند در حالی که اگر در همان اولین لحظات جلوی آنها می ایستادیم، دیگر نمی توانستند به زورگویی شان ادامه دهند. افراد مستبد هیچ گاه بدون همکاری زیر دستانشان نمی توانند به زورگویی بپردازند و وقتی کسی از فردی مستبد اطاعت نکند، فرد مستبد دیگر قدرتی نخواهد داشت. اما گویا ذات انسان به گونه ای است که اکثریتِ آدمیان در هنگام معرکه قافیه را می بازند و تسلیم می شوند. و گرنه در تاریخ، نسبت قهرمانان به قهرمان پرستان وارونه می بود.
*
در قسمتی از کتاب می خونیم:
شکی نیست که سیاست مدارن امروز وقتی از تروریسم حرف می زنند، دارند از خطری واقعی خبر می دهند. ولی وقتی سعی می کنند ما را جوری تعلیم دهند که آزادی را به نام امنیت فرو بگذاریم، باید حواس مان را جمع کنیم تسلیم ایشان نشویم. برای داشتن این دو لزوماً نباید دیگری را فدا کرد. |...| کسانی که با اطمینان به شما می گویند که فقط به بهای از دست دادن آزادی می توانید به امنیت دست یابید معمولاً می خواهند هم آزادی و هم امنیت را از شما سلب کنند.
*
این کتاب افق های جدیدی از سیاست و تاریخ رو به من نشون داد.
مشاهده لینک اصلی
کتاب های مرتبط با - کتاب در برابر استبداد
نقل قول از کانل خوابگرد
https://t.me/khabgard
--------------------------------
برندهی جایزهی هانا آرِنت
برندهی جایزهی کتاب لایپزیک
برندهی جایزهی کمیتهی آشویتس هلند
برندهی جایزهی ادبی فرهنگستان ادب و هنر آمریکا
خرید کتاب در برابر استبداد
جستجوی کتاب در برابر استبداد در گودریدز
تیموتی اسنایدر، استاد دانشگاه ییل امریکا و متخصص جنگ جهانی دوم و تاریخ اروپای شرقی و هولوکاست، این کتاب را در 2016 نوشته است تا به مردم امریکا شباهتها را نشان دهد و به آنها گوشزد کند با انتخاب ترامپ به ریاستجمهوری امریکا خطر استبداد و فاشسیم آنها را تهدید میکند. اسنایدر این تلقی را که دورۀ حکومتهای مستبد و سرکوبگر قرن بیستم از قبیل کمونیسم شوروی و چکسلواکی یا آلمان نازی یا ایتالیای فاشیست گذشته است سراسر غلط میداند و معتقد است اگر حواسمان نباشد ممکن است با انتخابهای خود و با اعمالی که پیامد آنها برایمان روشن نیست، بدون اینکه بدانیم فاشیسم یا ناسیونالیسم افراطی را باز هم تجربه کنیم.
اسنایدر میگوید هیچوقت هیتلر بدون حمایت آگاهانۀ مردمی و بدون همکاری قشر عظیمی از دیوانسالاران و نیروهای نظامی که داوطلبانه با حزب نازی همکاری کردند، نمیتوانست قدرت را در دست بگیرد؛ پس باید آگاه باشیم، حوادث اطراف خود را رصد کنیم و مسئولانه بهدنبال صحتوسقم اخبار باشیم، داوطلبانه تن به خواستههای حاکمان مستبد و تمامیتخواه ندهیم و درنهایت بدانیم که مسئول رفتار خود و انتخاب های خود هستیم. او بهواسطۀ احاطۀ خود به تاریخ پرادبار قرن بیستم به ما هشدار میدهد که غلطیدن در دام فاشیسم، گاهی بسیار ناخودآگاهانه رخ میدهد؛ بهطوریکه بیآنکه بفهمیم تبدیل به کرگدن میشویم. اسنایدر در این رابطه نقل قولی از یونسکو، نویسندۀ نمایشنامۀ «کرگدن» میآورد که بسیار هولناک است. رومانی، زادگاه یونسکو، در سالهای منتهی به جنگ دوم، بدون اینکه با فشار یا تهدیدی روبرو باشد بهتدریج در دام فاشیسم آلمان افتاد و این بیماری واگیردار بهتدریج کل کشور یونسکو را دربر گرفت. یونسکو مینویسد:
«استادان دانشگاه، دانشجویان و روشنفکران همه داشتند نازی میشدند، یکی پس از دیگری به گارد آهنین میپیوستند. آنها اول کار قطعاً نازی نبودند. ما حدود پانزده نفر بودیم که دور هم جمع میشدیم و سعی میکردیم استدلالهایی در مخالفت با استدلالهای آنها بیاوریم. کار آسانی نبود... هرازگاهی یکی از دوستانمان میگفت: «من با آنها موافق نیستیم، شکی در این نیست، ولی با این همه در بعضی موارد، باید اعتراف کنم که، مثلاً، یهودیان...» و الباقی ماجرا. و این نشانۀ بیماری بود. سه هفته بعد همین آدم نازی میشد. سازوکار نظام او را گیر میانداخت، همه چیز را قبول میکرد، کرگدن میشد. اواخر دیگر فقط سه یا چهارنفر مانده بودیم که هنوز داشتیم مقاومت میکردیم.»
در آخر، فکر میکنم خواندن این کتاب در این روزها، که سؤالات بسیاری ذهن همۀ ما را اشغال کرده است، میتواند پاسخهایی را فراروی ما بگذارد و کمک کند عمیقتر و از زوایای دیگر به حوادث پیرامونمان نگاه کنیم.
مشاهده لینک اصلی
در حقیقت چهار و نیم ستاره. اون هم برای اینکه بعضی از فصول مختصر بودند. اما کتاب به حق ارزش خوندن رو داشت. و ترجمه هم خوب بود. فقط بعضی جاها به ساختار کتاب که برای عامّه نوشته شده نمی آمد. ولی از واژه سازی های مترجم خوشم آمد.
حتا اگر فکر می کنید به سیاست علاقه مند نیستید هم پیشنهاد می کنم این کتاب رو بخونید. در حین خوندن این کتاب، موقع یادداشت بردای، یادداشتی نوشتم با این مضمون که: آنهایی که باید این مطالب را بدانند و به آن عمل کنند اگر صدها قسم از این نوع کُتُب را هم بخوانند وقتی پای عمل برسد جا می زنند. و کسانی هم که اهل عمل هستند بدون خواندن این قسم کُتُب، پای عمل، انتخابی درست می کنند.
ما از ترس از دست دادنِ رفاه ناچیز شخصی، به افراد مستبد و زورگو اجازه می دهیم تمام عمر از ما سو استفاده کنند در حالی که اگر در همان اولین لحظات جلوی آنها می ایستادیم، دیگر نمی توانستند به زورگویی شان ادامه دهند. افراد مستبد هیچ گاه بدون همکاری زیر دستانشان نمی توانند به زورگویی بپردازند و وقتی کسی از فردی مستبد اطاعت نکند، فرد مستبد دیگر قدرتی نخواهد داشت. اما گویا ذات انسان به گونه ای است که اکثریتِ آدمیان در هنگام معرکه قافیه را می بازند و تسلیم می شوند. و گرنه در تاریخ، نسبت قهرمانان به قهرمان پرستان وارونه می بود.
*
در قسمتی از کتاب می خونیم:
شکی نیست که سیاست مدارن امروز وقتی از تروریسم حرف می زنند، دارند از خطری واقعی خبر می دهند. ولی وقتی سعی می کنند ما را جوری تعلیم دهند که آزادی را به نام امنیت فرو بگذاریم، باید حواس مان را جمع کنیم تسلیم ایشان نشویم. برای داشتن این دو لزوماً نباید دیگری را فدا کرد. |...| کسانی که با اطمینان به شما می گویند که فقط به بهای از دست دادن آزادی می توانید به امنیت دست یابید معمولاً می خواهند هم آزادی و هم امنیت را از شما سلب کنند.
*
این کتاب افق های جدیدی از سیاست و تاریخ رو به من نشون داد.
مشاهده لینک اصلی