آخرین مرز داستان جذاب یک حماسه سرخپوستی است. وقتی پدرِ سفیدِ بزرگ دستور داده بود تا تمامی سرخپوستان را به اردوگاههایی بیآب و علف برانند، هیچگاه فکر نمیکرد که بعداز آنهمه کشتار در طی این سالها هنوز سرخپوستان کسانی باشند که بتوانند به او «نه» بگویند.
در میان اردوگاهی در وسط بیابانهای اوکلاهما، قبیلهای از شایانها ساکن شدهاند که از خانه اصلی خود کیلومترها دورند. بدون غذا، آب و هوایی سالم. کارگزار اردوگاه اگرچه از کمبود آب و غذا بسیار متأسف است، اما در جیرهبندی اولویت را به کسانی میدهد که مسیحیت را پذیرفتهاند؛ بهاینترتیب دیگر سرخپوستان روزبهروز نحیفتر میشوند. غذای کم، آفتاب سوزان و بیابان بیآبوعلف سبب میشود که افراد فبیله فکر فرار به سرشان بزند. حال قبیلۀ سیصدنفرۀ شایانها عزم خود را جمع میکنند تا به سرزمینهای پیشین خود در شمال برگردند. جایی که دستکم بهاندازۀ کافی غذا برای خوردن داشته باشند. اما این مسئله با مخالفت سخت دولت مواجه میشود که حضور سرخپوستان را مانع پیشرفت در زندگی جدید میبیند، تا جایی که مهمترین مسئلۀ ارتش در آن سال مقابله با یک قبیلۀ کوچک میشود و شروع به تعقیب آنها میکند. البته هیچگاه این فرار و گریزها بدون درگیری، نزاع و تیراندازی نبوده است.
در این میان با بیتوجهیهای دولت، برخوردهای سخت و سهمگین ارتش و تصمیمهای افراد کوچکوبزرگِ داستان، ذرهذره یک حماسه شکل میگیرد، یک حماسۀ سرخپوستی: داستان مردمانی که بدعهدی را تاب نیاوردند، زبونی را برنتابیدند و تصمیم گرفتند بمیرند یا آنکه آزادی پیشین خود را بازیابند.
خرید کتاب آخرین مرز
جستجوی کتاب آخرین مرز در گودریدز
معرفی کتاب آخرین مرز از نگاه کاربران
کتاب های مرتبط با - کتاب آخرین مرز
در میان اردوگاهی در وسط بیابانهای اوکلاهما، قبیلهای از شایانها ساکن شدهاند که از خانه اصلی خود کیلومترها دورند. بدون غذا، آب و هوایی سالم. کارگزار اردوگاه اگرچه از کمبود آب و غذا بسیار متأسف است، اما در جیرهبندی اولویت را به کسانی میدهد که مسیحیت را پذیرفتهاند؛ بهاینترتیب دیگر سرخپوستان روزبهروز نحیفتر میشوند. غذای کم، آفتاب سوزان و بیابان بیآبوعلف سبب میشود که افراد فبیله فکر فرار به سرشان بزند. حال قبیلۀ سیصدنفرۀ شایانها عزم خود را جمع میکنند تا به سرزمینهای پیشین خود در شمال برگردند. جایی که دستکم بهاندازۀ کافی غذا برای خوردن داشته باشند. اما این مسئله با مخالفت سخت دولت مواجه میشود که حضور سرخپوستان را مانع پیشرفت در زندگی جدید میبیند، تا جایی که مهمترین مسئلۀ ارتش در آن سال مقابله با یک قبیلۀ کوچک میشود و شروع به تعقیب آنها میکند. البته هیچگاه این فرار و گریزها بدون درگیری، نزاع و تیراندازی نبوده است.
در این میان با بیتوجهیهای دولت، برخوردهای سخت و سهمگین ارتش و تصمیمهای افراد کوچکوبزرگِ داستان، ذرهذره یک حماسه شکل میگیرد، یک حماسۀ سرخپوستی: داستان مردمانی که بدعهدی را تاب نیاوردند، زبونی را برنتابیدند و تصمیم گرفتند بمیرند یا آنکه آزادی پیشین خود را بازیابند.
خرید کتاب آخرین مرز
جستجوی کتاب آخرین مرز در گودریدز